رایان گلرت، مدیر عامل پاتاگونیا، ماموریتی دارد: «سیاره خانه خود را نجات دهید»

به نظر می رسد یک مدرک غیررسمی برای تبدیل شدن به مدیر اجرایی پاتاگونیا، علاقه به ورزش های شدید، تمرین مدیتیشن قوی یا هر دو باشد. مدیر عامل قبلی بودیسم تبتی را تمرین می کرد. یکی قبل از آن یک ادم اسکی بود که دوست داشت مراقبه کند. ایوان شوینارد، بنیانگذار عجیب و غریب این شرکت، یک ذن بودایی کوهنورد بود.

گزیده پست‌ها: آشنایی با سایت شرط بندی با درگاه مستقیم

بنابراین هنگامی که رایان گلرت در سپتامبر 2020 به عنوان مدیرعامل پاتاگونیا انتخاب شد، شجره نامه او به سختی تعجب آور بود. آقای. گلرت یک کوهنورد و اسکی باز مشتاق است که کار خود را در خرده فروشی های فضای باز از جمله الماس سیاه گذرانده است. اگرچه او یک بودایی نیست، اما سابقه چندین دهه فعالیت اجتماعی و زیست محیطی دارد که او را برای رهبری یکی از شرکت های فعال سیاسی در کشور مناسب می کند. و با مدرک بازرگانی از مؤسسه فناوری فلوریدا و مدرک حقوق از دانشگاه یوتا، به عنوان رئیس عملیات پاتاگونیا در اروپا، خاورمیانه و آسیا ارتقا یافت.

آقای. گلرت در یک لحظه آشفتگی کار را به دست گرفت. پاتاگونیا یکی از اولین خرده‌فروش‌های آمریکایی بود که فروشگاه‌های خود را با شروع همه‌گیری تعطیل کرد، که منجر به مرخصی‌های عمده و برخی اخراج‌ها در این شرکت شد، شرکتی که به مراقبت از کارگران خود افتخار می‌کند. رز مارکاریو، مدیرعامل این شرکت، تابستان گذشته به طور ناگهانی و بدون نام بردن جانشین خود استعفا داد. و در بحبوحه یک بحران بهداشت جهانی که بسیاری از جهان را تعطیل کرد، فعالیت‌های زیست‌محیطی پاتاگونیا پراکنده شد.

اکنون با گذشت بیش از یک سال از تصدی وی، آقای. به نظر می‌رسد گلرت به سمت رهبری یک شرکت خصوصی با مشخصات عمومی بزرگ کنار می‌آید. کسب و کار پاتاگونیا پس از تعطیلی بهبود یافته است، اگرچه اکنون با مشکلات زنجیره تامین دست و پنجه نرم می کند و فروش سالانه آن در مسیر فراتر از یک میلیارد دلار است. این شرکت که 1 درصد از فروش خود را به گروه های محیط زیست اهدا می کند، فعالیت خود را افزایش داده و تا آنجا پیش رفته که محصولات خود را از یک استراحتگاه کوهستانی که میزبان جمع آوری کمک های مالی برای یک گروه محافظه کار بود، خارج کرده است. و آقای گلرت شروع به فراخوانی شرکت‌های دیگر کرده است و می‌گوید برای کسانی که با تغییرات آب و هوایی مبارزه نمی‌کنند «مکان ویژه‌ای در جهنم» وجود دارد.

در حالی که همه اینها ممکن است منجر به حواس پرتی در سایر شرکت ها شود، اما نشانه هایی هستند که حداقل برای پاتاگونیا، همه چیز به حالت عادی باز می گردد.

این مصاحبه برای شفافیت فشرده و ویرایش شد.


بسیاری از افراد در این صنعت از کوهستان به آن راه پیدا می کنند. آیا در فضای باز، کوهنوردی یا اسکی بزرگ شده اید؟

داستان من هم همین است، اما از ساحل شروع می شود و نه از کوه. من در ساحل کاکائو، فلوریدا بزرگ شدم، بنابراین این روستا دقیقاً یک روستای کوهستانی کوچک در تپه‌ها نیست. و من در دوره ای بزرگ شدم که از جهاتی شبیه گذشته ای فراموش شده به نظر می رسد، زمانی که در کودکی همیشه بیرون بودید. یک اقیانوس آن طرف خیابان بود و یک رودخانه درست در طرف دیگر، با دلفین ها و گاو دریایی و چیزهای دیگر. بنابراین من در موج سواری، بازی در ساحل، کمپینگ در جزایر بزرگ شدم.

بسیاری از مردم در ساحل کاکائو زندگی خود را حول محور موج‌سواری می‌سازند، و من فوق‌العاده الهام گرفتم که برخی از این افراد به موج‌سواری حرفه‌ای تبدیل شدند. من آن اشتیاق را نداشتم، اما همیشه فکر می‌کردم وقتی بزرگتر شدم، می‌خواستم بفهمم چگونه می‌توانم چیزی را پیدا کنم که واقعاً به آن علاقه دارم. درست بعد از دانشگاه، من از غرب به دریاچه نمک نقل مکان کردم تا اسکی شوم. سپس یک بار به صخره نوردی رفتم و تمام شد. این نکته ای بود که می دانستم، “اوه، من بقیه عمرم را صرف این کار خواهم کرد.” و همه چیز را در مورد زندگی من برای 25 سال تعریف کرد.

آیا در مدرسه بازرگانی خوانده اید؟

من در مقطع کارشناسی در رشته مالی تحصیل کردم زیرا نمی دانستم چه کاری می خواهم انجام دهم. بنابراین این یک انتخاب کاملاً بدون الهام بود. من MBA گرفتم و سپس به دانشکده حقوق رفتم. اما من هرگز وکالت نگرفتم و هرگز وکالت نکردم.

پس چرا دانشکده حقوق؟

ربطی به وکالت نداشت. درباره مددکاری اجتماعی بود. من با بی خانمان ها در سالت لیک سیتی داوطلب می شدم و به وکلا کمک می کردم و در سیستم های زندان مشغول انجام برخی کارها بودم. من واقعاً به سمت این مسائل اجتماعی گرایش داشتم.

وقتی بعد از مدرسه حقوق به کار در بلک دایموند برگشتم، شروع به دفاع از حفاظت از سرزمین های وحشی در یوتا کردم، زیرا بلک دایموند یک شرکت مستقر در سالت لیک سیتی است و میراث طولانی کار بر روی این موضوعات را دارد.

به عنوان یک فعال محیط زیست، چگونه تنش بین حفاظت از محیط زیست و سرمایه داری را آشتی می دهید؟

ما یک تجارت کالاهای مصرفی هستیم که باعث می‌شود مردم پوشاک را بخواهند و مردم دوست داشته باشند. اما ما چیزهایی نمی سازیم که مردم برای زنده ماندن به آن نیاز دارند. بیایید در این مورد بی رحمانه با خودمان صادق باشیم. بیایید بی‌رحمانه درباره این حقیقت صادق باشیم که هر کاری که به عنوان انسان انجام می‌دهیم تا حدودی بر روی کره زمین تأثیر می‌گذارد. شما باید مدام با این موضوع دست و پنجه نرم کنید. و از طرف پاتاگونیا، من سعی می کنم واقعاً خودمان را در مورد مفهوم رشد به چالش بکشم.

آیا می توانید لحظه ای را پیش بینی کنید که پاتاگونیا دیگر نمی خواهد رشد کند؟ توقف عمدی رشد یک شرکت چگونه به نظر می رسد؟

بعد فلسفی این و بعد عملیاتی وجود دارد. توقف رشد یا حرکت به عقب چگونه به نظر می رسد؟ واقعا پیچیده است. داشتن یک تخت تجاری ممکن است بزرگترین ترفند جادویی در تجارت باشد. من هیچ نمونه ای را نمی شناسم که در آن عمدا انجام شده باشد و با موفقیت انجام شده باشد. من ضد رشد نیستم اما من عمیقا متعهد هستم که مطمئن شوم با سرعتی که فکر می کنیم مناسب است حرکت می کنیم. ما از توزیعی که بسیار معنادار بود فاصله گرفتیم زیرا احساس نمی‌کردیم بتوانیم تأثیری داشته باشیم.



چه چیزی باعث می‌شود که از معامله توزیع فاصله بگیرید؟

جاهایی وجود دارد که می گوییم، این برای ما معنی ندارد. بیایید واقعاً با خودمان صادق باشیم. ما چرا اینجاییم؟ و اگر تنها پاسخ تجاری است، احتمالاً زمان آن فرا رسیده است که وسایل خود را جمع کنیم و ادامه دهیم.

چگونه مطمئن می شوید که تمام کارهایی که پاتاگونیا انجام می دهد فقط بازاریابی نیست؟ چگونه “گرین شویی” نیست؟

این کاملا معتبر و مهم است که مردم به آنچه از تجارت می شنوند با سطح بالایی از بدبینی برخورد کنند. و اگر این کار را در مورد آنچه از ما می شنوید انجام دهید، خوب است. این یک وضعیت سالم است.

اگر واقعاً می خواهید یک تجارت و هدف آن را درک کنید، به مجموعه کار آن نگاه کنید و تصمیم خود را بگیرید. من با مجموعه کارهای ناقص اما به طور مداوم متعهد که پاتاگونیا ارائه کرده راحت هستم. ما سعی می‌کنیم در مورد کارهایی که انجام می‌دهیم و کاستی‌هایمان به‌طور بی‌وقفه، چه در داخل و چه در خارج، شفاف باشیم.

اعتقاد من این است که بزرگترین کمک ما پولی نبوده است که داده ایم. این مسائل فردی نیست که ما از آنها دفاع کرده ایم. این فعالیت‌های زیست محیطی مردمی را از طریق سطوح مختلف حمایت افزایش نمی‌دهد. این کار از بطن کسب‌وکار عمل می‌کند و ثابت می‌کند که کسب‌وکارها می‌توانند وجود داشته باشند تا بیشتر از به حداکثر رساندن ثروت صاحبانشان انجام دهند، و واقعاً به طور مداوم این را به روش‌های بزرگ و کوچک در طول دهه‌ها ثابت می‌کند.

این روزها بسیاری از شرکت ها درگیر اختلافات سیاسی هستند. آیا چیزی متفاوت در مورد حمایت کوکاکولا از حق رای در مقابل کمپین پاتاگونیا برای رودخانه های با جریان آزاد وجود دارد؟

ما یک احساس واضح از ماموریت داریم. که ما را زمین گیر می کند. ما برای فروش نوشابه های گازدار کار نداریم. بیانیه ماموریت ما این است: “ما در حال کسب و کار برای نجات سیاره خود هستیم.” این به ما وضوح واقعی ماموریت را می دهد.

من همیشه از این که مردم می گویند “ما نمی توانیم به عنوان یک شرکت سهامی عام این کار را انجام دهیم” ناراحت هستم. شما به رای دادن اشاره کردید، و من فکر می‌کنم که این موضوع واقعاً نشان می‌دهد که ما به‌عنوان آمریکایی چقدر در این تله قطبی‌سازی گرفتار شده‌ایم که این موضوع بحث‌انگیز است. برای من دیوانه کننده است که ما مفهوم دسترسی و مشارکت در رای دادن را موضوعی مورد بحث قرار دهیم.

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که مواضع سیاسی شما، که عمدتاً با اولویت‌های دموکرات‌ها همسو هستند، چگونه ممکن است بر تمایل جمهوری‌خواهان برای خرید محصولات پاتاگونیا تأثیر بگذارد؟

من از خانواده ای نسبتاً محافظه کار هستم و به طور کلی به دیدگاه های مختلف احترام می گذارم. و هیچ چیزی بیشتر از این که مردم فکر می کنند پاتاگونیا ضد محافظه کار است یا برعکس، امتداد حزب دمکرات است مرا آزار نمی دهد، زیرا هیچ کدام درست نیست. آنچه ما هستیم، شرکتی با مجموعه ای از ارزش ها است که معتقد است به طور رادیکال و پیوسته به آن ها متعهد است و در مورد تصمیماتی که می گیریم – خوب، بد یا غیر آن، شفافیت دارد. من متنفرم که در این محیط سیاسی اینقدر عمیق در هم تنیده شود. اما ما باید به جلو برویم و از مسائلی دفاع کنیم که فکر می‌کنیم حیاتی‌تر هستند.

آیا باور دارید که دولت‌ها و کسب‌وکارهای بزرگ می‌توانند جلوی تغییرات اقلیمی را بگیرند؟

آیا ایمان دارم؟ نه، نه. مشکلاتی که ما ایجاد کرده‌ایم به اندازه‌ای بزرگ و پیچیده هستند که برای حل آن‌ها نیاز داریم که هر سه اهرم جامعه با هم کار کنند. ما نیاز داریم که دولت کاری را انجام دهد که من استدلال می‌کنم که دولت‌ها برای انجام آن ایجاد شده‌اند، یعنی حل بزرگترین مشکلاتی که ما در مجموع با آن روبرو هستیم، و من فکر می‌کنم دولت به طور مداوم از آن کوتاهی کرده است. ما به افرادی نیاز داریم که در زندگی خود تصمیماتی بگیرند که می تواند تأثیر داشته باشد و همچنین به عنوان بخشی از جامعه مدنی برای انجام همین کار ظاهر شوند. و ما نیاز به رشد کسب و کار داریم. برخی از شرکت‌ها شروع به گفتن چیزهای درست کرده‌اند، اما من فکر می‌کنم بین آنچه می‌گویند و کاری که انجام می‌دهند یک دلتای عظیم وجود دارد. بنابراین من خوشبین نیستم.

دو تهدید بزرگ وجودی که ما به‌عنوان انسان نه تنها با آن روبرو هستیم، بلکه ایجاد کرده‌ایم، بحران اقلیمی و اکولوژیکی و قطبی‌سازی است. و قطبی شدن توانایی ما را برای مقابله با اولین مورد به خطر می اندازد. بنابراین من واقعاً در این زمینه بدبین هستم.

اما ما به عنوان انسان این مجموعه از چالش‌ها را ایجاد کرده‌ایم، و اگر طبیعت مجبور باشد آنها را حل کند، زیبا نخواهد بود. من فکر می کنم ما باید فقط حاضر شویم و کار را انجام دهیم. من آدم خاصی نیستم. من دوست دارم اوقات خوبی داشته باشم و فقط به ظاهر شدن ادامه می دهم. اما می دانید، اگر واقعاً مرا زیر سرم حقیقت داشته باشید و بگویید، می دانید، چقدر مطمئن هستم؟ منظورم این است که من دو بچه جوان دارم. آنها وارث دنیایی خواهند شد که بی نهایت بدتر از دنیایی است که من در آن بزرگ شدم.

اختلالات در مکان هایی مانند ویتنام و مسائل زنجیره تامین گسترده تر چگونه شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد؟

قوانین گرانش اقتصادی در پاتاگونیا نیز مانند سایرین اعمال می شود. ما تاثیرات را احساس می کنیم. آنها ناراحت هستند. آنها ناخوشایند هستند. اما ما از میان آنها عبور می کردیم. من نگران مردم جنوب ویتنام، جایی که نرخ واکسیناسیون در حال افزایش است، بسیار بیشتر از آن هستم.

Makayla Massey

کاشف برنده جایزه کل معتاد زامبی. متعصب فرهنگ پاپ بی عذرخواهی. تواهولیک.

تماس با ما