ژست بزرگ اشتباه شد
یک ماه پس از قرار ملاقات، پل روی سکوی خانه درختی ایستاد و گفت: “تو آخرین دوست دختر من هستی!” پرسیدم این برای تو چه معنایی دارد؟ او در حالی که دستانش را به سمت آسمان دراز کرده بود، پاسخ داد: “تو دوست دختر فوق العاده و نهایی من هستی.” پل، تهیه کننده سابق هالیوود، استعدادی برای ژست های بزرگ داشت. روی کاغذ، ما کامل بودیم: دو آسیایی آمریکایی میانسال که عاشق هنر و سفر بودند. اما من نمی توانستم اشتیاق او را منعکس کنم. من گفتم: “معنی این نیست.” استفاده نادرست پل از کلمه “ماقبل آخر” مرا از طلسم “کامل” رها کرد. – آماندا می کیم
لیوان پدرم
پدرم در آپارتمانش را باز کرد و یک لیوان قهوه دراز کرد. “این یک فنجان زیبا است!” او گفت. “شما باید آن را بگیرید.” چمدانم را چرخاندم داخل اتاق مهمان. “فنجان را بردار!” او گفت، به دنبال پشت سر. بهش گفتم بهش نیاز ندارم بعد از سه روزی که او مدام «فنجان» را که واقعاً یک لیوان بود، عرضه کرد، قبول کردم. این یک هدیه تشکر بود که او برای اهدای پول به یک سازمان برجسته LGBTQ دریافت کرده بود. من هرگز پیش پدرم نیامدم، اما بالاخره فهمیدم: او مرا میشناخت و به من افتخار میکرد. – لوری هورویتز
Stella توسط Starlight
در 20 سال گذشته، گهگاه با خشم همسرم از خواب بیدار شدم. “مشکل چیه؟” من می خواهم بپرسم. “این دوباره استلا بود!” او پاسخ می دهد، به وضوح صدمه دیده است. به طرز عجیبی، رویای خیانت او همیشه شامل زنی به نام استلا می شد که من را گمراه کرده بود. من همیشه وفادار بودهام و هیچ استلا را نمیشناختم، اما قول دادهام که اگر با یکی از آنها روبرو شدم، بدوم. هفته گذشته، پسرمان به خانه بازگشت و نام عشق جدید خود، استلا را ذکر کرد. معمای رویا حل شد: استلا مرد دیگری را که همسرم خیلی دوست دارد، دنبال می کرد! – دیوید کوک
التیام زخم های خانواده
پنجاه سال پیش بیگانگی تلخ مادران ما دخترانمان را از هم جدا کرد. اما پس از ابراز همدردی بابت مرگ مادرش، پسر عمویم یک شاخه گیاه آلوئه ورا را به عنوان هدیه صلح برایم پست کرد. مادربزرگ مشترک ما هنگام فرار از لیتوانی به آمریکا در سال 1920، گیاه اصلی را حمل کرده بود. او قلمه های گیاهی را به خانواده در حال رشد خود داد. بخش مادرم فوت کرد. برای مدتی، برشی که پسر عمویم برایم فرستاد، به نظر میرسید که آن هم میمیرد – اما بعد، یک شاخه سبز شکوفا شد. من و پسر عمویم دوباره به هم رسیدیم تا جشن بگیریم. شاخه ما از شجره خانواده دوباره تولید خواهد شد. – ملانی چارتوف