جف: خوب، اگر 6، 12 ماه دارید، چیزهایی که من به دنبال آن هستم… حالا، فرض کنید یک شرکت غیرفناوری دارید که یک شرکت فناوری را خریداری می کند یا حتی یک شرکت فناوری بزرگ که یک شرکت فناوری کوچک را خریداری می کند. وقتی وارد اقتصاد نرم افزار می شوید، چیزهای زیادی وجود دارد که متفاوت هستند. یکی از آنها استعداد، طرز فکر مردم، انواع افرادی که استخدام می کنید، فرهنگ این شرکت های اقتصاد نرم افزاری است. و نشانه بزرگ این است که چه تعداد از افراد کلیدی در اطراف باقی می مانند، و مهمتر از آن، نقش آنها در شرکت چیست.
بنابراین وقتی می بینید که شرکت های خریداری شده و مدیران اجرایی شرکت های خریداری شده شروع به ارتقاء می کنند و نقش های بزرگ تری در سازمان خریداری می کنند، این نشانه بزرگی است که فرهنگ ها در حال همسویی هستند. چیزهایی که شرکت خریداری شده به میز می آورد توسط خریدار ارزش گذاری می شود، فرهنگ ها در حال ادغام هستند. مزایا، حتی اگر به دلیل ادغام محصولات و فناوری و کانال ها و بازارها بیشتر طول بکشد، ممکن است کمی بیشتر طول بکشد. اما اگر می بینید که استعدادها به این شکل ادغام می شوند، می توانم بگویم که این نشانه بسیار خوبی است. زیرا نرم افزار یک IP نامشهود است و بسیار به افرادی که آن را می سازند و نگهداری می کنند، مرتبط است. اگر به دلیل فرهنگ، غرامت یا چیزهای دیگر پس از اکتساب، استعدادهای شما از بین رفته است، این معمولاً شاخص اصلی این است که پایان نامه دود خواهد شد. پس این اولین چیزی است که دنبالش می گردم.
اکنون، در یک معامله سهام خصوصی، شما کاملاً این را نمی بینید، زیرا شرکت تقریباً همان شرکت است. در برخی موارد، تنها چیزی که تغییر می کند هیئت مدیره است، به خصوص اگر یک شرکت به خوبی اداره می شد و یک شرکت سهامی خاص بخواهد آن را به همین شکل حفظ کند، ممکن است تغییرات زیادی ایجاد نشود و ممکن است همه چیز طبق روال عادی پیش برود. . تنها چیزی که تغییر می کند سهامداران هستند. اما زمانی که یک شرکت عامل در حال خریداری است، استعداد مکان خوبی برای جستجوی شاخص های پیشرو است.
لورل: همانطور که شما توضیح دادید، با تعداد فزاینده ای از شرکت ها که جذب چشم انداز فناوری شده اند، به نظر می رسد یک بازار شلوغ باشد. بنابراین چگونه یک شرکت می تواند خود را متمایز کند تا در رقابت باقی بماند و در هنگام جستجوی سرمایه گذاری سنجیده باشد؟
جف: آره بنابراین من فکر می کنم که این پایان نامه ها درست باشد. تنها یک شرکت هلدینگ و خرید چیزی احتمالا بهترین رویکرد نیست، اگرچه مدل های شرکت هلدینگ وجود دارد. با دو برابر کردن استراتژی و M&A، برخی از افراد ممکن است آن را پایان نامه M&A یا پایان نامه یکپارچه سازی بنامند. پس بیایید مثال بزنیم. ادغام عمودی: اگر قصد دارید یک تامین کننده را به صورت عمودی ادغام کنید یا به دست آورید، که می تواند هم افزایی قابل توجهی داشته باشد، می تواند تمایز قابل توجهی داشته باشد. و اگر برای اجرای این استراتژی وقت بگذارید، شرکتهای مناسبی را برای به دست آوردن تز مناسب پیدا کنید و مطمئن شوید که یکپارچهسازی را تامین میکنید. ادغام فقط یک دسته از ردیفها در صفحات گسترده نیست، بلکه در واقع روی زمین، در علفهای هرز قرار میگیرد، مدلهای عملیاتی، افراد، فرآیندهای کسبوکار، ابزارهایی را که برای ادغام موفقیتآمیز برای مشاهده پایاننامهتان لازم است، مشخص میکند. آنها میتوانند متمایزکننده باشند و میتوانند برای شرکتها هم در بازار و هم در P&L تغییر دهند.
لورل: و شما قبلاً به این موضوع اشاره کردید، که جنبه ناشناخته ریسک و پاداش بالا در خرید شرکتهای فناوری است، اما قابلیتها و استعدادهای جدید چیزی است که یک شرکت جدید میتواند ارائه دهد. بنابراین، رایج ترین موانعی که شرکت ها در آن زمان با آن مواجه می شوند چیست؟
جف: قبلاً به این موضوع اشاره کردم، کمی زائد خواهد بود، اما میتوانم بگویم اولین مورد این است که شما وارد اقتصاد نرمافزاری میشوید، این برای شما جدید است. شرکت ها می توانند خیلی سریع از صفر به 100 برسند، اما می توانند از 100 به صفر برسند. منظره مملو از شرکت هایی است که پیشرو بودند و در فضای خود پیشرو بودند و اکنون از بین رفته اند و از کار افتاده اند. ما اساساً از طریق فروش آتشسوزی خریداری شدیم و برخی از این شرکتها در حال اتمام تعمیر و نگهداری هستند. بنابراین مشاهده کردهاید که در انتشارات رومیزی قدیمی، در CRM و ERP قدیمی، آن را در برنامههای کاربردی مختلف عمودی که به مشاغل عمودی خدمت میکنند، دیدهاید. همه آن بخشها دارای بازیگران غالب بودهاند که نوآوری نکردهاند، شاید استعدادهای کلیدی خود را از دست دادهاند، شاید ترازنامهای وارونه داشتهاند، بیش از حد اهرمها استفاده شدهاند، و اساساً ناپدید شدهاند و به همان سرعتی که آمدند از نقشه خارج شدند.
باز هم، میتوانید از یک شرکت نبودن به یک رهبر پرطرفدار در مدت پنج، شش، هفت سال تبدیل شوید و به همان سرعت، احتمالاً سریعتر، به صفر بروید. بنابراین بسیار مهم است که افرادی که این شرکتها را خریداری میکنند، روی آنها سرمایهگذاری کنند، این ریسک را درک کنند و متوجه شوند که گاهی اوقات کارهای شدیدی باید انجام شود تا این شرکتها در حال رشد و پرواز بالا باشند، حتی پس از اینکه فکر میکنید به اوج خود رسیدهاند.