اگر قبلاً این را شنیده اید، مرا متوقف کنید: چند روز دیگر، ما چند گزارش تورم مهم دریافت خواهیم کرد، و آنها ممکن است به بحث در مورد اینکه آیا می توانیم فرود نرم داشته باشیم یا خیر – یعنی دریافت کاهش تورم بدون رکود
البته، اگر این بحث را دنبال کرده باشید، واقعاً قبلاً این موضوع را شنیده اید. شفافیت در بحث تورم بسیار سخت بوده است، حتی اگر افرادی را که صندوق پستی من را با اعلامیههایی مبنی بر محکومیت دلار و تورم فوقالعاده نزدیک است نادیده بگیرید. من بحثهای اقتصاددانان را در مورد هر مجموعه جدید از دادههای تورم با کشیشان روم باستان که به دنبال فال در احشای حیوانات قربانی بودند، مقایسه کردهام، نکتهای که بهطور عجیبی به نظر نمیرسد که دوستان زیادی در میان همکارانم برایم پیدا کند.
همچنین نگرانکننده است که به نظر میرسد بسیاری از اقتصاددانها همیشه در این بحثها طرف یکسان هستند: خوشبینها همیشه خوشبین هستند، بدبینها همیشه بدبین. من هم حتماً مقصر همین موضوع بوده ام.
بنابراین فکر کردم که خبرنامه امروز را به تلاشی که احتمالاً محکوم به فنا است برای روشن کردن این بحث اختصاص دهم. و صادقانه بگویم، من همچنین سعی می کنم دیدگاه خود را در مورد نحوه نگاه کردن به داده های آینده، به ویژه داده های شاخص هزینه اشتغال که جمعه منتشر می شود، از قبل ثبت کنم تا نتوانم متهم به انتخاب و انتخاب اعداد باشم. بعد از واقعیت تاکید کنید.
چیزی که همه شرکتکنندگان جدی در این بحثها بر آن توافق دارند این است که شما نمیتوانید فقط به اعداد خام تورم نگاه کنید، که در واکنش به رویدادهای غیرقابل پیشبینی و کوتاهمدت به شدت بالا میروند. در عوض، شما مقداری از تورم اساسی را می خواهید. با این حال، قابل توجه است که بسیاری از اقتصاددانان این واژه را بدون تعریف معنای «زمینه ای» مطرح می کنند.
منظور من این است که در برخی قیمتها، اما نه همه، اینرسی زیادی وجود دارد. بسیاری از قیمتها از این نظر چسبنده هستند که شرکتها قیمتهای خود را هر روز یا حتی هر ماه تغییر نمیدهند. برای مثال، تقریباً هیچ کس دستمزد خود را به طور مکرر تغییر نمی دهد. در عوض، شرکتها قیمتها یا دستمزدها را در فواصل زمانی تغییر میدهند – مثلاً یک بار در سال.
این چگونه اینرسی تورمی ایجاد می کند؟ زمانی که تورم نسبتاً بالایی برای مدتی در جریان است، شرکتها احتمالاً هر بار که آنها را اصلاح میکنند قیمتهای خود را به میزان قابل توجهی افزایش میدهند، حتی اگر تقاضا برای محصولاتشان ضعیف باشد، به دو دلیل: آنها سعی میکنند با افزایش هزینهها مقابله کنند. و قیمت های رقبا) از آخرین بازنگری آنها، و آنها سعی می کنند از تورمی که انتظار دارند تا دفعه بعدی که قیمت های خود را تغییر می دهند جلوتر باشند.
این یک ایده قدیمی در اقتصاد است که حداقل به مقاله ای از ادموند فلپس در سال 1968 برمی گردد. من یک نسخه غیر رسمی را در سال 2008 ارائه کردم. ایوان ورنینگ از MIT سال گذشته یک نمایش دقیق ارائه کرد (هشدار: بسیار فنی).
بنابراین من فکر می کنم منظور مردم از “تورم زیربنایی” این تورم اینرسی یا نهفته است، که می تواند به سختی بتوان از شر آن خلاص شد، بدون اینکه اقتصاد را تحت فشار قرار دهد، شاید با دوره ای از بیکاری بالا. تورم تعبیه شده نیز به نوبه خود باید میانگین افزایش اخیر قیمت های اینرسی و انتظارات تورم را منعکس کند.
اما چگونه میتوانیم یک عدد را برای تورم تعبیهشده قرار دهیم و نحوه تغییر آن را پیگیری کنیم؟
قبلاً این کار نسبتاً آسان بود. از دهه 1990 تا آستانه همه گیری کووید، انتظارات تورمی نسبتاً ثابت به نظر می رسید. بله، پیشبینیهای مصرفکنندگان از تورم در سال آینده بسیار بالا رفت، اما این تا حد زیادی تابعی از قیمت بنزین بود و احتمالاً تأثیر کمی بر رفتار قیمتگذاری داشت. و به نظر می رسید که ما دو معیار قابل اجرا از تورم اینرسی داریم. تورم اصلی، به استثنای قیمتهای بیثبات مواد غذایی و انرژی، معیار خوبی برای قیمتهای اینرسی به نظر میرسد. متوسط دستمزدها هم همینطور – نه به این دلیل که هزینه های نیروی کار لزوماً تورم را تحریک می کند، بلکه به این دلیل که دستمزدها به ویژه چسبنده هستند و از این رو شاخص خوبی برای قیمت های چسبنده به طور کلی است.
تمرکز بر تورم اصلی واقعاً به سیاستگذاری در زمان بحران مالی 2008 کمک کرد و به فدرال رزرو کمک کرد تا زمانی که نوسانات قیمت نفت و مواد غذایی باعث نوسانات زیادی در اعداد خام تورم میشد آرام بماند.
متأسفانه، این اقدامات از زمان شیوع کووید-19 به خوبی با وضعیت عجیب و غریب اقتصاد مقابله نکرده است. نوسانات شدیدی در قیمت چیزهایی غیر از غذا و انرژی، مانند خودروهای دست دوم وجود داشته است. افزایش کار در خانه باعث افزایش شدید تقاضا برای فضا و در نتیجه اجاره بها شد، اما اجارههای بازار ممکن است یک سال یا بیشتر طول بکشد تا به طور کامل توسط معیارهای رسمی تورم سرپناه تسخیر شود، که به نوبه خود حدود 40 درصد از تورم اصلی را تشکیل میدهد. بنابراین بسیاری از تورم های گزارش شده این روزها منعکس کننده افزایش اجاره بها است که ماه ها پیش به پایان رسید.
در مورد آمار دستمزدها، آنها با تغییرات در ترکیب اشتغال تحت تأثیر قرار گرفته اند. کارگران کم دستمزد به طور نامتناسبی در بدترین شرایط همه گیر بیکار شدند، بنابراین حذف آنها از ترکیب باعث افزایش غیرواقعی متوسط دستمزدها شد. با استخدام مجدد کارگران اخراج شده، برعکس اتفاق افتاد، و این اثرات ترکیبی ممکن است همچنان دادههای دستمزد را مخدوش کند.
در نهایت، ما می دانیم که انتظارات یک ساله مصرف کنندگان از تورم معیار بدی است، که باعث شده بسیاری از اقتصاددانان، از جمله خود من، بر روی انتظارات بلندمدت تمرکز کنند – مثلاً سه یا پنج سال – که بسیار پایدارتر بوده است. اما هیچکس قیمتها را از سه سال قبل تعیین نمیکند، که سؤالاتی در مورد اینکه این اقدامات واقعاً چه چیزی را منعکس میکنند، ایجاد میکند.
بنابراین با توجه به همه اینها، من در حال حاضر به کجا نگاه می کنم؟
در مورد انتظارات، وبلاگ عالی جوزف پولیتانو متقاعد شده ام که بهترین معیار موجود احتمالاً شاخص انتظارات تورمی تجاری آتلانتا فدرال رزرو است که از شرکت ها می پرسد که چقدر انتظار دارند هزینه هایشان در سال آینده افزایش یابد (تعدادی که ممکن است در واقع در واقع آنها را افزایش دهند. چیزی در مورد آن بدانید). در اینجا به نظر می رسد:
به طور خلاصه: این عدد هنوز نسبت به سطح قبل از همهگیری افزایش یافته است، اما خیلی زیاد نیست، و در حال کاهش است.
در مورد قیمتها، من به آنچه که به عنوان تورم ابر هستهای گفته میشود، نگاه میکنم که سرپناه و خودروهای دست دوم و همچنین غذا و انرژی را شامل نمیشود. فدرال رزرو اخیراً به دنبال یک معیار مفهومی مرتبط بوده است: خدمات اصلی، به استثنای سرپناه. پنج شنبه آن شماره را می خوانیم. اما با تمام احترامی که برای من قائلم، این عدد خیلی چیزهای افتضاح را حذف میکند، و اندازهگیری بسیاری از چیزهایی که باقی میماند، سخت است، بنابراین تا حدودی شبیه مطالبی است که در بالا ذکر شد برای من خوانده میشود.
در مورد دستمزدها، در حالی که تعدادی تلاش برای تعدیل آن اثرات ترکیبی که قبلاً در مورد آن صحبت کردم، وجود داشته است، در میان این تخمینها اختلاف نظر وجود دارد که من هنوز بیشتر به شاخص هزینه اشتغال دفتر آمار کار، که قرار است باشد، تکیه میکنم. مستقل از ترکیب اشتغال متأسفانه، این شاخص تنها هر سه ماه یکبار منتشر می شود. این بدان معناست که انتشار روز جمعه یک معامله بزرگ خواهد بود.
اما فراتر از این سوال که به چه چیزی نگاه کنیم، هنوز یک نکته مهم وجود دارد: به کدام فرکانس باید نگاه کنیم؟ همه افرادی که در این کسب و کار ارزش شنیدن دارند موافقند که تغییرات در سال گذشته رویدادها را بیش از حد به تاخیر انداخته است، در حالی که اعداد ماهانه بسیار پر سر و صدا هستند. بنابراین، بسیاری از افراد، از جمله من، سعی کردهاند با مشاهده نرخهای سه ماهه تغییرات، سیگنال را از نویز استخراج کنند. اما اخیراً به آن اعداد سه ماهه نگاه میکنم، و هنوز هم به طرز وحشتناکی پر سر و صدا به نظر میرسند. در اینجا تورم ابر هسته ای، از دیدگاه سه و شش ماهه در نظر گرفته شده است:
و در اینجا دستمزدها و حقوق شاخص هزینه اشتغال آمده است:
در هر دو مورد، تغییرات سه ماهه همچنان دارای افت و افزایش بزرگی است که به نظر نمی رسد به هیچ اتفاق واقعی در اقتصاد بیفتد. در نتیجه، در حال حاضر، من به مدت شش ماه می روم (به آن خطوط ثابت تر در بالا نگاه کنید) و قصد دارم به آن روز جمعه ادامه دهم، حتی اگر عدد سه ماهه به چیزی که می خواهم بشنوم نزدیک تر باشد.
به طور کلی، به نظر من داده ها به کاهش تدریجی تورم اشاره می کنند، حتی اگر بیکاری افزایش نیافته باشد. من امیدوارم که با ورود داده های بیشتر، این دیدگاه به طور فزاینده ای تایید شود. اما من سعی می کنم اجازه ندهم امیدهایم به تحلیل هایم رنگ بدهد و به همین دلیل است که امروز اقدامات مورد نظر خود را در پرونده ثبت کردم.
حالا صبر کنیم و ببینیم.
منبع تصاویر توسط DNY59 و Iuliia Bondar، از طریق Getty Images