بعد – یادگیری یک زبان جدید یک فکر ذاتی ترسناک است. هزاران کلمه ناآشنا، ساختار گرامری کاملا متفاوت و احتمال خجالت زیاد برای ترساندن بیشتر ما کافی است. با یک زندگی کاری پر مشغله، یافتن زمان برای یادگیری یک زبان جدید می تواند به خودی خود یک چالش باشد.
به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی، اما کارشناسان بر این باورند که صرف یک ساعت در روز می تواند بهبود قابل توجهی را شاهد باشد. علاوه بر این، مهارتهایی که از یادگیری یک زبان جدید به دست میآورید میتواند به شما حس قدرتهای فوقالعاده در محل کار و فراتر از آن را بدهد.
تحقیقات نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین دوزبانه بودن و هوش، مهارت های حافظه و پیشرفت تحصیلی بالاتر وجود دارد. با توجه به اینکه مغز افراد دوزبانه اطلاعات را کارآمدتر پردازش می کند، این ویژگی حتی ممکن است زوال شناختی ناشی از افزایش سن را کاهش دهد.
بسته به زبان مادری و زبانی که می آموزید، می توانید جعبه ابزار متفاوتی برای فواید شناختی کوتاه مدت و مادام العمر ارائه دهید. البته، هر چه زبان از زبان شما دورتر باشد (مثلاً آلمانی یا ویتنامی)، چالش دشوارتر است، اما تمرکز بر کاربرد خاص می تواند زمان مورد نیاز برای تمرین را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
صرف نظر از سن یا تجربه قبلی خود با زبان، می توانید مهارت های زبانی خود را، چه برای شغل جدید، چه توانایی ادبی یا مکالمه روزمره، بهبود بخشید.
سخت ترین زبان ها
مؤسسه خدمات خارجی ایالات متحده، زبان ها را بر اساس دشواری یادگیری انگلیسی زبان ها به چهار گروه تقسیم می کند. گروه اول که ساده ترین است شامل فرانسوی، آلمانی، اندونزیایی، ایتالیایی، پرتغالی، رومانیایی، اسپانیایی و سواحیلی است. طبق تحقیقات این موسسه، حدود 480 ساعت تمرین، فرد را به تسلط اولیه بر زبان های گروه 1 می رساند.
با پایین آمدن لیست، سطح دشواری افزایش می یابد. زبان های گروه 2 که شامل بلغاری، برمه ای، یونانی، هندی، فارسی و اردو می شود، 720 ساعت طول می کشد تا به همان سطح برسند. زبانهای سختتر مانند چک، فنلانید و عبری گروه سوم را تشکیل میدهند. گروه چهارم از سخت ترین زبان ها برای انگلیسی زبان ها شامل عربی، چینی، ژاپنی و کره ای تشکیل شده است.
اگرچه تعارضات زندگی می تواند یافتن زمان را دشوار کند، کارشناسان می گویند که یادگیری زبان دوم حتی به دلیل مزایای شناختی که برای مغز ما به ارمغان می آورد، ارزشش را دارد. این به طور طبیعی کارکردهای اجرایی ما را توسعه می دهد. جولی فیتز، استاد دپارتمان علوم اعصاب در دانشگاه پیتسبورگ میگوید: «این کارکردها اجرایی نامیده میشوند، زیرا مهارتهای یک مدیر عامل در نظر گرفته میشوند: مدیریت چند نفر، برخورد با حجم زیادی از اطلاعات، انجام چند کار و اولویتبندی».
بر اساس تحقیقات، مغزهای دوزبانه برای حفظ تعادل بین دو زبان به عملکردهای اجرایی مانند کنترل بازدارنده، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی متکی هستند. از آنجایی که هر دو سیستم زبان به طور مداوم فعال و در حال رقابت هستند، مکانیسم های کنترل مغز به طور مداوم تقویت می شود.
لیزا منگتی، یک تحلیلگر داده از ایتالیا، بیش از حد چند زبانه است، به این معنی که او به شش زبان یا بیشتر مسلط است. او به زبان های انگلیسی، فرانسوی، سوئدی، اسپانیایی، روسی و ایتالیایی صحبت می کند. او میگوید، بزرگترین چالش زمانی که شما شروع به یادگیری یک زبان جدید میکنید، بهویژه زبانی که سختتر است و به استقامت شناختی کمتری نیاز دارد، اجتناب از درهمآمیزی کلمات است.
او می گوید: “این طبیعی است که مغز تغییر کند و میانبرها را انتخاب کند. این اتفاق بین زبان هایی که به یک خانواده زبانی تعلق دارند، بیشتر و راحت تر اتفاق می افتد.”
شاید غیرطبیعی به نظر برسد، اما برای غلبه بر این مانع، کافی است به زبانی بچسبید که کمتر شبیه زبانی است که می دانید. این به گفته بورلی بیکر، استاد زبان و دوزبانگی در دانشگاه اتاوا است.
او میگوید: «اگر همزمان دو زبان را با سیستمهای نوشتاری متفاوت و دامنههای بسیار متفاوت انتخاب کنید، مانند ژاپنی و اسپانیایی، مشکلی در مخلوط کردن کلمات ندارید.
یک ساعت اختلاف
یادگیری اصول اولیه هر زبانی آسان و سریع است. برنامه هایی مانند Duolingo یا Rosetta Stone می توانند به سرعت شما را با چند تبریک یا جمله ساده آشنا کنند. تیموتی دانر چند زبانه، خواندن و تماشای محتوای مورد علاقه خود را برای یادگیری عمیقتر پیشنهاد میکند.
او می گوید: اگر دوست دارید آشپزی کنید، کتاب آشپزی به زبان خارجی بخرید، اگر فوتبال دوست دارید سعی کنید بازی را به زبان خارجی تماشا کنید، به این ترتیب، حتی اگر چند کلمه در طول روز متوجه شوید، می شود. بعدا راحت تر به خاطر سپردنشون
اما قبل از اینکه خیلی دور شوید، مهم است که به این فکر کنید که دقیقاً میخواهید از این زبان در آینده برای چه کاری استفاده کنید.
بیکر میگوید: «یک تاجر ممکن است یادگیری چینی را مهم بداند زیرا با چینیها معاملات تجاری دارد، یا ممکن است بخواهید زبانی را یاد بگیرید که اجدادتان صحبت میکردند که شما نمیدانید، یا ممکن است عاشق کسی باشید. تو صحبت کن.” او به آن زبان صحبت می کند. یا شاید فقط می خواهید چند کلمه به خانواده همسرتان بگویید. این انگیزه شخصی شما می شود. این سطحی است که شما به طور واقع بینانه می خواهید در آن زبان زندگی کنید.”
هنگامی که اهداف خود را برای یادگیری یک زبان جدید مشخص کردید، می توانید یک برنامه تمرین روزانه یک ساعته ایجاد کنید که چندین روش یادگیری را در خود جای دهد.
بهترین روش گذراندن این زمان بستگی به متخصص چند زبانه یا زبانی دارد که با آن مشورت می کنید. اما یک چیز وجود دارد که همه آنها بر سر آن اتفاق نظر دارند: حداقل نیم ساعت از کتاب و درس ویدیویی را صرف کنید و رو در رو با زبان مادری که در حال یادگیری آن هستید تمرین کنید. بیکر گفت: “صحبت کردن در مورد سوالات و انجام فعالیت ها با هم، صحبت کردن به زبان با هم و صحبت در مورد فرهنگ. شما نباید از این قسمت بگذرید زیرا یادگیری در مورد مردم و فرهنگ به شما انگیزه می دهد.” به یادگیری ادامه بده.”
“بزرگسالان سعی می کنند زبان خود را در سکوت با تمرین حفظ کردن و تلفظ کلمات یاد بگیرند. آنها سعی نمی کنند به زبان صحبت کنند. شما در واقع زبان دیگری را از این طریق یاد نمی گیرید، شما فقط یاد می گیرید که ارتباط برقرار کنید. بینایی و صدا.”
مانند تمرین یک آلات موسیقی، توصیه می شود به جای انجام مقادیر زیاد ورزش به طور نامنظم، مدت زمان کوتاه تری را برای ورزش منظم اختصاص دهید. این به این دلیل است که بدون یک برنامه ثابت، مغز نمی تواند در فرآیندهای شناختی عمیق، مانند ایجاد ارتباط بین دانش جدید و یادگیری قبلی، شرکت کند. بنابراین پنج روز در هفته، یک ساعت در روز، موثرتر از پنج ساعت در هفته جلسات سخت است.
IQ و هوش هیجانی (EQ)
منگتی میگوید: «یادگیری زبان دوم میتواند نیاز فوری را برطرف کند، اما همچنین میتواند درهایی را به روی طرز تفکر و احساس متفاوتی باز کند و شما را به فردی فهمیدهتر و همدلتر تبدیل کند.
برقراری ارتباط و همدلی در میان موانع زبانی می تواند مهارت مورد نیازی به نام «صلاحیت بین فرهنگی» را فراهم کند. توانایی ایجاد روابط موفق با طیفی از افراد از فرهنگ های دیگر.
اختصاص یک ساعت در روز به یادگیری یک زبان جدید نیز می تواند تمرینی برای پر کردن شکاف بین افراد باشد. نتیجه مهارت های ارتباطی بهتر است که ما را به همکاران، خانواده یا غریبه ها نزدیک تر می کند.
بیکر میگوید: «یادگیری زبان دوم شما را در معرض جهانبینی متفاوتی قرار میدهد و انعطافپذیری لازم را برای تعامل با فرهنگهای دیگر ایجاد میکند.