Es Devlin یک طراح بریتانیایی خاطرات و روانشناسی، ایده ها و رویاها است. او محیط هایی را برای اپرا، آثار رقص و نمایش خلق کرده است (طراحی صحنه او برای سه گانه لیمن برنده جایزه تونی شد). تورهای کنسرت برای بیانسه، U2، کانیه وست، ادل و مایلی سایرس تولید کرد. او در مراسم افتتاحیه بازی های المپیک ریودوژانیرو و مراسم اختتامیه بازی های المپیک لندن کار کرد. نمایش های مد تصور شده برای لویی ویتون. و تاسیسات عظیمی را با محوریت گونه های در حال انقراض و زبان های در حال انقراض اختراع کرد.
کار بین رشتهای او طبقهبندی را به چالش میکشد و تکنگاری جدید او Es Devlin’s Atlas (تیمز و هادسون) یک اثر هنری عالی و منحصربهفرد است که شامل عکسها، متن، چینها، عصارهها، شفافیتها است. و صفحاتی را برش دهید که پیچیدگی و تخیل فرآیندهای Devlin را از مفهوم تا تکرار نهایی به تصویر می کشد.
نمایشگاهی به همین نام بر اساس “An Atlas” شنبه در موزه طراحی اسمیتسونیان کوپر هیویت، اولین نمایشگاه بزرگ انفرادی دولین در ایالات متحده افتتاح می شود. دولین در مصاحبه ای اخیر در خانه خود در جنوب لندن، جایی که میز ناهارخوری طویل در مقابل پنجره های شیشه ای از کف تا سقف با کتاب های آب و هوا روی هم چیده شده است، گفت: «از بسیاری جهات، این تجلی سه بعدی کتاب است. تغییر، اقتصاد و هنر.
دولین، 52 ساله، با تشریح این نمایشگاه که در یک نسخه از استودیوی او قبل از باز شدن دیواری برای نمایان شدن مجموعه ای از دیافراگم ها با نام همه، آغاز می شود، گفت: “به هیچ وجه نمی توانید بدانید کار من چیست.” کار کرده است
کیتی هسل، مورخ هنر، میگوید دولین «چرخ را در هر زمینهای که بخشی از آن بود، اعم از تئاتر، شعر، مجسمهسازی، آب و هوا یا چیدمان، دوباره اختراع کرد». وی افزود: من او را به عنوان یک بیننده تعریف می کنم.
هانس اولریش اوبریست، مدیر هنری گالری سرپنتاین در لندن، گفت که هدیه دولین نه تنها این بود که «استعدادهای مختلف مانند طراحی، معماری، نویسندگی، نقاشی را گرد هم آورد، بلکه همچنین این بود که او یک فرم هنری مشترک را خلق کرد. فضایی مشترک برای تئاتر، کنسرت های پاپ یا آیین های هنری ایجاد می کند.”
در طی چند ساعت و بیش از کاری سبزیجات، دولین آثار مورد علاقه خود را در کتاب و نمایشگاه انتخاب کرد و با شور و شوق خاصی در مورد پیشینه، مشارکت ها و علایق خود صحبت کرد. او گفت: برای من سلسله مراتبی بین ارزش اپرای کارمن و بیانسه وجود ندارد. در اینجا گزیده هایی از گفتگو ویرایش شده است.
1. یک سری طرح های نوجوان
این سکانس شش طرح از یک فیگور زن با جعبه یا مکعب را نشان میدهد که در سال 1989 زمانی که من 18 ساله بودم نقاشی شده است. من به تازگی مدرک ادبیات انگلیسی را در دانشگاه بریستول شروع کرده بودم و Beowulf را می خواندم و در کتابخانه زندگی می کرد.
من بسیار جذب اشکال گفتاری که حاوی ماده ناپایدار و غیرممکن است، جایی که ماده و زبان کنار هم نیستند، جذب شدم. همه شاعران بزرگ در این مکان زندگی می کنند. هر چه بیشتر می خواندم و می نوشتم بیشتر به نقاشی علاقه مند شدم. من در مقابل رفتن به هنرستان مقاومت میکردم زیرا افرادی که به آنجا میرفتند میدانستند چه میخواهند بگویند و من نمیگفتم. میخواستم یاد بگیرم
در این تصویرها، یک شخص در یک جعبه بسیار کوچک محبوس شده است، یا در داخل جعبه ساکن است یا در حال کنترل است. شخص مانند یک کوه یخ به آن می چسبد و از آن به عنوان یک پست دیدبانی یا یک قاب برای بالا رفتن استفاده می کند. البته جعبه تبدیل به فضای تئاتر می شود. چندین اثر مانند «دون جیووانی» یا «سهگانه لمان» را با استفاده از جعبه به عنوان ساختار طراحی ساختهام. این طرح ها نقشه یا اطلسی از تمام کارهایی است که از آن زمان تاکنون انجام داده ام.
2. نقشه دستی
سال گذشته، هانس اولریش اوبریست، یکی از مربیان واقعی من، تماس گرفت و از من خواست که پوستری برای پروژه ای به نام «بازگشت به زمین» در سرپنتاین طراحی کنم. تا روز بعد.
در آن زمان، من روی پروژه ای کار می کردم به نام دوباره به خانه بیا، که در آن از 243 گونه غیر انسانی در معرض خطر زندگی در لندن عکس گرفتم. من از فعال محیط زیست جوانا میسی و سایر نویسندگانی که در مورد پایداری زیست کره و خود صحبت می کنند الهام گرفتم. به عبارت دیگر، اگر گونههای دیگر و بقیه جهان را بهعنوان امتداد خود ببینید، به آن آسیب نخواهید رساند.
حشرات، ماهی ها، گیاهان، پستانداران را گاهی 18 ساعت در روز و با تفکری کمی توهم آمیز می کشیدم. وقتی هانس اولریخ تماس گرفت، دستم را روی کاغذ گذاشتم و دور آن نقاشی کشیدم، از برخی از نقاشی ها عکس گرفتم و آنها را دور طرح تا کردم. وقتی این کار را کردم، تداوم بین خودم و گونهای را که میکشیدم احساس کردم – بین چانهام و لبه بال پرنده، رگهای دستم و برگ. انواع نوعی ترکیب خالکوبی روی دست است. این نقاشی پاپ آپ DIY در داخل کتاب به عنوان هدیه قرار داده شده است.
3. خط نور
این عکسی است که من در حوالی سال 2016 گرفتم، خطی از نور خورشید که از پرده ها یا پرده ها وارد می شود. حالا هر روز که از خواب بیدار می شوم از خط نور عکس می گیرم و حدود 20 دقیقه آرام را صرف مدیتیشن روی آن می کنم. ضبط صوت توصیفی در نمایشگاه وجود دارد.
لوسیو فونتانا، که من در نوجوانی کارش را در تیت دیدم، تأثیر زیادی در اینجا دارد. اولین فیلمی که در سال 2008 با آهنگساز Nitin Sawhney و طراح رقص Dam Van Huynh کار کردم، داستانی در مورد مردی بود که به سمت یک خط روشن قدم میزد. شما می توانید آن را در هنر انجام دهید! من از آن در بسیاری از تولیدات دیگر استفاده کرده ام – کانکتوم آلستر ماریوت در باله سلطنتی، رویای شب نیمه تابستان، هاوی تازه کار – و می دانم که به این کار ادامه خواهم داد.
4. “جعبه معجزه”
در سال 2016، هانس اولریش اوبریست از من دعوت کرد تا در سرپنتاین اجرا کنم. من خودم را طراح صحنه میدانستم، بنابراین برای استخدام هیجانزده بودم [the art] جهان، رک و پوست کنده می تواند کاملا انحصاری باشد. من در مورد مکانیک تعلیق ناباوری صحبت کردم و در حالی که داشتم صحبت می کردم جعبه ای را روی صحنه نصب کردم – همه بسیار ساده، نوار چسب و نوار. اما وقتی ساختن آن را تمام کردم، چراغ ها خاموش شدند، موسیقی روشن شد، و جعبه چرخید، با برجستگی دست هایم پوشیده شد، و به روش های مختلف – برش از خاک رس، کاغذ و تخته آینه- کار می کرد تا وارد نور شود. قلب مکعب در حال چرخش
من نسخه ای از این را در حالت های مختلف ساخته ام. برای تور Beyonce Formation Tour در سال 2016، من فکر میکردم که شکل هنری کنسرت پاپ تلاشی برای دستیابی به صمیمیت است که تلویزیون و اکنون فیلمها به مردم میدهند، اما در مقیاس یک میدان ورزشی و گلادیاتوری. وقتی برای اولین بار با بیانسه صحبت کردم، او شعری با این جمله نوشت: «برق از من می گذرد». فکر می کنم آنچه او در شعر بیان می کرد این بود که او وسیله نقلیه ترانه هایش بود.
وقتی برای ملاقات با او پرواز کردم، در هواپیما چند طرح کشیدم. من هنوز آلبوم لیموناد را نشنیده بودم، اما می دانستم که درباره روابط و بحران است. می خواستم چیزی بین نماد پوستر نشان دهم [King Lear’s] موجودی «برهنه، قلابدار»، شکل کوچکی که در یک مکعب در حال چرخش بزرگنمایی میشود و دائماً در حرکت است.
5. «کارمن»: تعلیق کفر
دست آویزان بین دریا و آسمان، جادو، توهم، آویزان کفر. این یکی از موارد مورد علاقه من از پس زمینه اپرا کارمن 2017 در برگنتس، اتریش است. این یک مکان غیر معمول برای جشنواره اپرا است. پس از جنگ جهانی دوم، ماریا واندا میلیوره، طراح صحنه جوان، به دنبال بمباران سالن کنسرت، پیشنهاد اجرای بر روی یک بارج در دریاچه را داد. طرح من اولین طرحی بود که توسط یک زن در آن مکان از سال 1946 طراحی شد.
من داشتم گاوبازی ها را تماشا می کردم، یک گاو بزرگ می خواستم، اما کارگردان کسپر هولتن گفت نه. بنابراین ما به متن برگشتیم و در حال تماشای صحنه بودیم که کارمن کارت ها را به هوا پرتاب کرد. همانطور که من از عمل تقلید کردم، کاسپر گفت: “همین است!”
کار بر روی یک بارج در یک دریاچه، واقعاً سخت است که کارت ها به نظر شناور بمانند. یکی از دلایل زیبایی این مجموعه عدم وجود بلندگوهای قابل مشاهده است. در اینجا تمام قسمت های دست ها از گاز ساخته شده و مانند کارت با بلندگو پر می شود. همه اینها یک دستگاه پخش صدا بزرگ با ارتفاع 25 متر است.
6. “صدای شما”
در طول همهگیری، زمانی که بسیاری از کارهای فرهنگی خاموش شد، از من دعوت کردند تا قطعهای از خانه شامپاین، Moet & Chandon بسازم. اگر این نوع پروژه به درستی مورد توجه قرار نگیرد، می تواند به عنوان یک تبلیغ ختم شود.
من می خواستم با اتحادیه زبان های در معرض خطر همکاری کنم که برایان انو به من معرفی کرد. وید دیویس، انسان شناس می گوید: «هر زبانی جنگل باستانی ذهن است.» وقتی زبانی را از دست می دهیم، کتابخانه ای از منابع فرهنگی، تاریخی و زیستی را از دست می دهیم.
من احساس میکنم که نصب باید در مرکز لینکلن باشد، زیرا نیویورک بیشترین زبانها را در خود جای داده است – در نهایت 637 زبان. من از قطبنما به عنوان اساس طراحی مجسمه جنبشی نورانی در میدان استفاده کردم و زبانها را در سراسر جهان ترسیم کردم. شهر، سپس با یکدیگر. من 637 خط را در امتداد قوس گسترش دادم تا اتصال برقرار شود. میتوانستید داخل ساختمان بایستید و مثل این بود که داخل یک ساز موسیقی باشید. در همان زمان، صدای ضبط شده ای از زبان های در معرض خطر را در اطراف خود شنیدید که متن EM Forster، “Just Join” و شعرهای دیگر را می خوانند. گروه های کر از برانکس، گروه های کر اوکراینی و روسی، گروه های کر ژاپنی و آفریقایی حضور داشتند. این یک نسخه عمیقا فشرده از حضور در نیویورک بود.
7. زنبق
این رقم در کارهای من بسیار دیده می شود و قطعه افتتاحیه نمایشگاه است. این بر اساس دیافراگم هشت برش لایه ای دایره ای در ابتدای کتاب است. در نمایشگاه اتاق با یک کپی از این ورقه ها با سوراخ هایی از مرکز پر شده است که در ارتفاع اتاق دوخته شده است. بازدیدکننده از میان آنها عبور می کند و بخشی از سازه می شود.
در اطراف هر سوراخ نام تمام افرادی که در یک دایره با آنها کار کردم وجود دارد. اطلس مشارکت است. هر همکاری شامل دیدن از دریچه یک طراح، آهنگساز، طراح رقص، نمایشنامه نویس، کارگردان است. چیزی که من واقعا دوست دارم این است که شکل عنبیه ثابت نیست. جریان های زیادی وجود دارد که با یکدیگر برخورد می کنند و به صورت گریز از مرکز می گیرند. این در مورد تلاش برای توسعه عضله برای دیدن از طریق چشمان دیگران است.