در سپتامبر 2021، اولین لای پشت میز چوب ساج قهوه ای رنگ در اتاق خواب کودکی اش نشست و از پنجره به بیرون نگاه کرد. او مانند دو دهه پیش احساس عدم اطمینان می کرد.
خانم به یاد میآورم که وقتی برای کالج درخواست میدادم پشت همان میز نشسته بودم. لای، 36 ساله، گفت.
حالا او در حال تنظیم مجدد زندگی خود بود. احساس فرسودگی شغلی او را سه ماه قبل در خیابانی در مرکز شهر آستین، تگزاس به گریه انداخته بود. بیش از یک سال از بیماری همه گیر گذشته بود، ده روز تعطیلی که او با مادر و خواهرش سپری کرده بود. او در نهایت توسط یک حمله پانیک غلبه کرد.
خانم. لای 50 ساعت در هفته به عنوان پرستار اطفال در یک کلینیک سلامت اجتماعی در جنوب شرقی آستین کار می کرد. برخی از بیماران او در کلینیک که خانم. لای گفت که به یک جمعیت عمدتا لاتین تبار خدمت می کرد و به آب تمیز دسترسی نداشت. برخی اعضای خانواده داشتند که توسط اداره مهاجرت و گمرک ایالات متحده دستگیر شده بودند. برخی عزیزان خود را به دلیل کووید از دست داده بودند. همانطور که خانم لای از کنار مردم در حال نوشیدن و خندیدن در یک کوکتل بار مرسوم در آستین گذشت و به نقطه شکست رسید. مادرش بازویش را دور او گرفت و او به سختی نفسش را تازه کرد.
خانم “دیدن آن و سپس فکر کردن به دنیایی که قرار است به سر کار برگردم، ناراحت کننده بود.” لای گفت.
بنابراین در عوض او به خانه رفت. او پس از در نظر گرفتن شغلی به عنوان نویسنده برای شرکت های داروسازی، متوجه شد که حاضر نیست از دیدن بیماران دست بکشد. چهار ماه بعد، او کار خود را به عنوان پرستار اطفال در بیمارستانی در سیاتل با همکارانی دلسوز و برنامه کاری کمتر شلوغ آغاز کرد. او اکنون بیشتر اوقات فراغت خود را در طبیعت، پیاده روی در کنار رودخانه محلی و در کوهستان می گذراند.
برای بسیاری از بیش از 50 میلیون نفری که از ابتدای سال گذشته شغل خود را ترک کرده اند – پدیده ای گسترده به نام “استعفای بزرگ” – این تغییر نشان دهنده لحظه ای از کاوش شخصی بزرگ است. در نهایت برخی از آنها فضایی را برای در نظر گرفتن آنچه مهمتر است فراهم کردند، اکنون در حال تجدید نظر در تعادل کار و زندگی خود هستند. برخی تغییرات اساسی ایجاد کرده اند و برخی دیگر مانند خانم. لای هدف جدیدی را در اهداف بلندمدت کشف کرد.
خانم “مدتی طول کشید تا این شغل را پیدا کنم، یا این شغل من را پیدا کند.” لای با خنده گفت:
در اینجا چند داستان از افرادی است که مسیر زندگی و حرفه خود را تغییر داده اند و به دلیل آن احساس رضایت بیشتری می کنند.
“ترجیح می دهم آزادی داشته باشم تا یک سری چیز در زیرزمینم”
در یک صبح آفتابی نیمه ژوئن، جیم واکر، 53 ساله، منظره ای را از پشت بام یک قایق رودخانه ای دید و در کنار مردی نشسته بود که به اندازه کافی بزرگ شده بود تا پدرش شود. همانطور که قایق از خلیج ناراگانست در رود آیلند عبور می کرد، آقای. واکر به یاد می آورد که اخیراً مرد به ایستگاه نیروی دریایی نیوپورت اشاره کرد، جایی که او و همسرش 65 سال قبل از آن ازدواج کرده بودند.
آقای. واکر، کشیش منصوب شده ای که در ژوئن 2021 شغل خود را رها کرد تا راهنمای تور شود، وقتی مرد روز عروسی خود را توصیف می کرد گوش داد. آقای دکتر “گاهی اوقات نیازی به شنیدن صحبت های من ندارند.” واکر گفت. آنها به گوش نیاز دارند تا چیزی را که در دلشان است به اشتراک بگذارند.»
آقای. واکر کار کلیسا را در 24 سالگی شروع کرد. اما وقتی کلیسای او در منطقه پیتسبورگ به طور موقت در سال 2020 تعطیل شد، خدمات خود را به صورت آنلاین منتقل کرد و زمان بیشتری برای فکر کردن داشت. او متوجه شد که لذت بخش ترین تجربیات او به عنوان یک کشیش زمانی حاصل شده است که او جمعی را در سفرهای مأموریتی رهبری می کرد و در کارهای داوطلبانه شرکت می کرد. او آزادی بیشتری می خواست.
فرهنگ اداری جدید
دو سال گذشته شیوه کار ما را به شیوههای عمیقی تغییر داده است.
- احساسات در صفحه نمایش: مدیران به طور فزاینده ای می خواهند کارمندان بدانند که آنها فقط کت و شلوارهای خالی نیستند. برای انجام این کار، آنها احساسات خود را در توییتر، در خاطرات و در جلسات تمام کارکنان به اشتراک می گذارند.
- ترک بی سر و صدا: این رویکرد جدید برای تعیین مرزهای حرفه ای که توسط TikTok رایج شده است، ممکن است راه حلی برای کسانی باشد که آماده خروج بزرگ از شغل خود نیستند.
- عناوین شغلی: “رئیس تیم در هر جایی.” “معاون رئیس کار منعطف.” ظهور کار از راه دور جای خود را به موقعیت های جدیدی داده است که قدرت پایدار آنها هنوز آزمایش نشده است.
- زندگی اداری: اگرچه اطاقک ها در سانفرانسیسکو و منهتن تا حد زیادی خالی هستند، کارگران در شهرهای متوسط و کوچک آمریکا مدتی است که به آنجا بازگشته اند.
او پس از مدتها تمایل خود برای تبدیل شدن به یک راهنمای تور آزاد، به اتاقی در خانه برادرش نقل مکان کرد. آقای. واکر بیشتر سال گذشته را در جاده ها گذرانده و میزبان تورهایی در مادرید، پاریس، آمستردام، هاوایی و جاهای دیگر بوده است.
“اکنون می بینم که با انواع و اقسام مردم از سراسر جهان در تعامل هستم.” واکر گفت: “و کمک به مردم برای ارتباط با چیزهای مهم.”
ارزشش را داشت؟ آقای. واکر احساس می کند که این انتقال به او فرصت های بیشتری برای استفاده از “هدایایی که به من داده شده” داده است. او هنوز هم از مهارت هایی که در منبر به کار گرفته است استفاده می کند، اما هر هفته با یک جماعت جدید. او گفت: «برای انجام آن باید فداکاری کنم. اما من ترجیح میدهم آزادی داشته باشم تا یک مشت چیز در زیرزمینم.»
“من می توانم درک کنم که چه احساسی دارد که بتوانم انتخاب های خودم را انجام دهم”
جنیفر پادهام در بیشتر دوران بزرگسالی خود از فیلمنامه ای آشنا پیروی می کرد. او در آخر هفتهها اغلب در خلوتگاههای معنوی شرکت میکرد و در طول هفته برنامههای تلویزیونی واقعیت را در اتاقی تنگ و بدون پنجره ویرایش میکرد و در حال رویاپردازی در مورد فضای باز بود.
یک ماه قبل از شیوع بیماری همه گیر، او شغل خود را به عنوان بایگانی در نتفلیکس رها کرد و با شریک زندگی خود موافقت کرد که مراقب اموال یکی از دوستانش در جنگل های نیوهمپتون، نیویورک باشد. سپس دستورات اقامت در خانه نیویورک اجرا شد. .
خانم “همه چیز تغییر کرد.” پادهام، 41 ساله، گفت. میتوانستم بفهمم چه حسی دارد که بتوانم انتخابهای خودم را انجام دهم.»
او گفت که شروع به گوش دادن به گیاهان موجود در ملک کرد. در نهایت خانم پادهام و شریک زندگی اش این ملک را خریداری کردند و قصد دارند آن را به یک مرکز خلوتگاه معنوی به نام Mystic Hill تبدیل کنند.
ارزشش را داشت؟ Mystic Hill قرار است تا اوایل سال 2023 افتتاح شود. پادام گفت، و پیاده روی در طبیعت و کلاس های یوگا و مدیتیشن برگزار خواهد شد. در میان انزوای ماههای اولیه همهگیری، و به دور از تاریکی استودیو، خانم. پادهام راهی برای اتصال به ماموریت عمیقتر خود پیدا کرد: “به مردم نشان دهد واقعیتی که در اطراف خود می بینند ممکن است تنها واقعیت نباشد.”
“فکر می کنم مدینه فاضله پیدا کردم”
در دبیرستان، مارلون زونیگا با ورق زدن مجلات تبلوید، زمان خود را در محل کار خود در فروشگاههای رفاهی گذراند و به طور ذهنی خود را در تصاویر مقاصد تعطیلات احاطه شده با آب فیروزهای و ماسه سفید قرار داد.
وقتی همه گیری شیوع پیدا کرد، آقای. زونیگا 37 ساله به ندرت خانه را ترک می کرد. او ساعات پرمشغلهای را بهعنوان مدیر تجاری در بانکداری شرکتی ثبت میکرد و چون از راه دور کار میکرد، خطوط بین کار و اوقات فراغت مبهم شد. همسر او، ماریا کامبویکوس، 32 ساله، که او نیز در بانک کار می کرد، همین فرسودگی را احساس کرد. بنابراین بهار گذشته هر دوی آنها کار خود را ترک کردند، اجازه دادند اجاره در آپارتمانشان در غرب نیویورک، نیوجرسی، تمام شود و سبک زندگی عشایری را پذیرفتند.
در حالی که این زوج در ویتنام، کامبوج، سنگاپور و سایر کشورها سفر می کردند، آقای. زونیگا و خانم کامبویکوس عناصری از فرهنگهای مختلف را انتخاب کرد که قصد داشتند به ایالات متحده بازگردانند
ارزشش را داشت؟ آقای «فکر میکنم مدینه فاضله پیدا کردم». زونیگا با تلفن از یک بار در بیلبائو، اسپانیا گفت.
آقای. زونیگا و خانم با این حال، تعطیلات کامبویکوس به زودی به پایان می رسد. آنها در شارلوت، NC، جایی که صاحب یک آپارتمان هستند مستقر می شوند و دوباره وارد نیروی کار می شوند. اما آنها می گویند که این کار را با احساس قدرت بیشتر در مورد چگونگی ساختار زندگی خود و با تنوع بیشتر دیدگاه ها انجام خواهند داد.
‘من متحول شدم’
دنیل رادل به یک درمانگر تبدیل شده بود زیرا می خواست به جوانان LGBTQ کمک کند تا دنیا را درک کنند. او خود کوچکتر خود را در میان دانشجویانی که با آنها ملاقات کرده بود دید. اما با فراتر رفتن همهگیری و تشدید مشکلات روانی مشتریانش، آقای. رادل، 31 ساله، مضطرب و افسرده شد. او با احساس ترس شروع به بیدار شدن کرد و شروع به محدود کردن غذای خود کرد.
آقای “احساس میکردم که نمیتوانم ماسک اکسیژن خودم را بگذارم.” رادل با اشاره به دستورالعمل جهانی خطوط هوایی تجاری به والدین در صورت کاهش فشار کابین گفت. من نمیتوانستم به دیگران در مورد آنها کمک کنم.»
آقای. رادل شغل خود را در دانشگاه کلرادو بولدر رها کرد و یک مطب خصوصی کوچک برای کمک به شوهرش در پرداخت صورت حساب باز کرد. اما او برای نگاه کردن به درون نیز زمان گذاشت. آقای. رادل به جنبه هنری خود که مدت ها خوابیده بود دست زد و در یک برنامه MFA ثبت نام کرد. او همچنین ظاهر فیزیکی خود را بازسازی کرد: موهایش را سفید کرد، ناخن هایش را بلند کرد و لباس پوشید. در نهایت او به عنوان غیر باینری ظاهر شد. (آقای رادل از ضمایر he/ they استفاده می کند.)
“من هرگز حتی یک سال فرصت نداشتم که این خود هنری را پرورش دهم.” رادل گفت. «بخشهایی از هویت من که پنهانتر بود بیان شد. من متحول شدم.”
او در نهایت به یک محیط آکادمیک بازگشت و به عنوان روانشناس بالینی در دانشگاه ییل مشغول به کار شد، جایی که هنر را در عمل خود ادغام کرد: رادل دانشآموزان را تشویق میکند تا در طول جلسات درمانی، قلم و کاغذ بیاورند تا روی پوست خود بچکانند و سعی کنند در خانه آب را روی پوست خود چکانند تا با بدن خود ارتباط برقرار کنند.
ارزشش را داشت؟ آقای. رادل بعد از تغییر شخصی خود احساس آمادگی بیشتری برای کمک به دانش آموزان دارد. او همچنین در یک برنامه دکتری فلسفه در دانشگاه سن دیگو ثبت نام کرده است که بر آموزش و عدالت اجتماعی متمرکز است، که به اعتقاد او این امر باعث تقویت بیشتر عمل او خواهد شد. این روزها آقای ماسک اکسیژن رادل به خوبی جا می گیرد.