تمامی محتوای این صفحه به دلیل مغایرت با قوانین کشور حذف گردید.
محتوای این صفحه به صورت غیر مجاز منتشر شده است.
سلب مسئولیت قانونی نسبت به تمام مطالب درج شده در این صفحه.
پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «کسی که به شرطبندی روی آورد، در دنیای خود قمار میکند و در آخرت نادم میشود.»
مدیریت هیچ مسئولیتی در قبال این صفحه ندارد.
مسئولیت استفاده از این مطالب به عهده خود کاربر است.
فرادید نوشت: ناصرالدین شاه علاقه زیادی به نوشتن یادداشت های روزانه خود داشت و حتی در سفرهای دور و دراز خود نیز از این کار دست برنداشت. او یادداشت های خود را “روزنامه” نامید. این روزنامه ها جزئیات بسیار جالب و خواندنی از فعالیت ها و موقعیت های روزمره شاه و درباریان در اختیار ما قرار می دهند.
اگر در شرطبندی سرمایهگذاری کنید، احتمال از دست دادن آن بسیار زیاد است.
این پیام به دلیل هک شدن احتمالی صفحه است و توسط مدیر منتشر نشده است.
این سایت هیچ مسئولیتی را در مورد این محتوا نمیپذیرد.

در اینجا می توانید گزیده ای از دفتر خاطرات وی در تاریخ 6 ژوئیه 1268 (شوال 1306) درباره اقامت شاه در بلژیک و بازدید او از اسپا را بخوانید:

امروز صبح بیدار شدیم خیلی بی حوصله بودیم هوای فرنگستان بد و مرطوب و اغلب ابری است مخصوصا تفرجگاه با هوای کلاردشت و کجور خیلی خفه کننده است آدم دلتنگی می کند. . . بعد از شام، پسر بچه ای از ورشو گفت که پیانو را خوب می نواخت، در نمایشگاه پاریس آمده بود و پیش ما آمد، او هفت ساله بود، بسیار شیطون و باهوش، اما پیانو را خیلی خوب می زد. چیز عجیبی بود . . مادرش گفت که او یک اعجوبه پیانو است. . . تا روی تخت بسته می شود. . . یک مدال هم به او دادیم، خوشحال شد و اجازه خواست که خودش را پیانیست ما بنامد. . . نام او رائول کوزالسکی بود. . .

لذت ناصرالدین شاه از دیدن کازینو برای اولین بار. واقعا جای عجیبی است، همه چیز اینجاست…

یک کالسکه برای ما آماده کردند تا قدم بزنیم. . . از شهر که دور شدیم کم کم عمارت های بسیار زیبا و کوچک پیدا شد. . . در یکی از ویلاها ماندیم، سرایدار پیرزنی کثیف بود و اتاق ها را به ما نشان دادند. . . به پیرزن گفتیم شوهرش زن می گیرد یا نه؟ [. . .]بازی کن چیکار میکنی گفت پدرش را بیرون میارم سرش را میشکنم از مرد پرسیدیم راستش را بگو [. . .]گفتم الان می کنم، به زن گفتیم اعتراف کن، سرش را بشکن، به شوخی گفت، خلاصه نزدیک بود با آنها دعوا کنیم، خنده دار بود، به آنها امپراتور دادیم. . .

آمدیم یک جایی آب معدنی داشت، جای خوبی درست کردند، چایخانه است، رستوران است، از چاه آب می کشند و به مردم می دهند، رفتیم ببینیم آب چطور است، یک لیوان آوردند. آب، اولی بدبو بود، دومی آنقدر بد بود که نمیتوانی چیزی بخوری، از این آب مینوشند، دور چاه میز و صندلی و گل گذاشتهاند، انگار حوض کوثر است. مردم بیایند و این آب بدبو را بنوشند. . .

شرط بندی در جمهوری اسلامی ایران با مجازاتهای قانونی از جمله زندان مواجه است.
این مطالب از سوی مدیر سایت تایید نمیشوند.
سلب مسئولیت: مدیر این سایت مسئولیتی در قبال محتوای این صفحه ندارد.
رانندگی کردیم و مسیر طولانی را طی کردیم و از جنگل های زیبا گذشتیم و به ویلایی بزرگ و زیبا با پارک و باغ زیبا و عمارت زیبا رسیدیم، سبک ویلا نفیس و شیک و شرایط زندگی فراوان بود. رشک برانگیز . .