نقد کتاب: «یک درمان زنده» نوشته نیکول چانگ

یک درمان زنده: یک خاطره، توسط نیکول چانگ


نیکول چانگ وقایع نگار از دست دادن است. او در اولین کتاب خاطرات خود، “همه چیزی که همیشه می توانید بدانید”، در مورد آنچه که به عنوان غم و اندوه محروم شده شناخته می شود – غم و اندوهی که به طور عمومی تایید یا حمایت اجتماعی نمی شود – نوشت. اکنون، در دومین خاطرات خود، “یک درمان زنده”، غم و اندوه چانگ بر چیزهایی متمرکز شده است که به وضوح قابل مشاهده است: سیستم شکست خورده مراقبت های بهداشتی ایالات متحده. بی رحمی سرمایه داری؛ آسیب نژادپرستی روزمره؛ و شوک ویرانگر از دست دادن والدین خوانده اش و روایت خانوادگی که برای مدت طولانی تمام چیزی بود که او می دانست.

چانگ که به عنوان یک نوزاد “به شدت نارس” توسط والدین مهاجر کره ای خود تسلیم شد، توسط یک زوج سفیدپوست مذهبی در روستایی اورگان به فرزندی پذیرفته شد و به او گفتند که برنامه خداست که او به خانواده آنها بپیوندد. چانگ تلاش کرد تا این افسانه مرتب را با واقعیت بزرگ شدن در جایی که قومیتش بلافاصله او را به عنوان “دیگری” مشخص می کرد، مطابقت دهد. قاضی که فرزندخواندگی او را در سال 1981 نهایی کرد، به والدین چانگ گفت که هنگام بزرگ کردن او این موضوع را نادیده بگیرند. او به آنها گفت: “او را در خانواده خود جذب کنید، و همه چیز خوب خواهد شد.”

این توصیه عمیقا اشتباه بود. همکلاسی های چانگ با توهین به او طعنه می زدند و بزرگترها از او سؤالات بی فکری می پرسیدند. اما چانگ در خانه می‌خواست از والدینش محافظت کند و هرگز به نژادپرستی که هنگام بیرون آمدن از خانه تجربه کرد اشاره نکرد. من نمی‌توانستم به آنها بفهمانم که فرزندخوانده آمریکایی کره‌ای بودن چه احساسی دارند تا اینکه بتوانند سفیدی خود را به من منتقل کنند.» او به سمت درون چرخید و روی کتاب‌ها (که اکثر آنها قهرمان‌های سفیدپوست داشتند) و داستان‌هایی که با خودکارهای Paper Mate در دفترچه‌های مارپیچ نوشت، تمرکز کرد.

شناور شدن بالای دوران نوجوانی چانگ یکی دیگر از نگرانی های ناگفته اما بسیار واقعی بود: تهدیدی که ناامنی مالی والدینش و پوشش بیمه پراکنده او برای سلامت شکننده آنها ایجاد می کرد. به عنوان یک نوجوان، چانگ در مورد افول صنعت چوب اورگان و ویرانی اقتصادی ناشی از ناپدید شدن مشاغل پردرآمدی که در آن ایجاد شده بود اطلاعات کمی داشت، اما مردم جامعه کلیسای او شرایط ناامیدکننده خانواده او را درک کردند. یک مشتری پرستار بچه بعد از عمل جراحی سرطان سینه مادرش به چانگ بیش از حد معمول پول پرداخت کرد. بار دیگر، یک همسایه ناشناس برای هر خانواده 500 دلار در یک پاکت گذاشت. پدرش که در رستوران‌های پیتزا کار می‌کرد، نمی‌توانست هزینه داروهای دیابت خود را بپردازد، بنابراین او به سادگی آن را ترک کرد و قند خون خود را به طور خطرناکی تنظیم نکرد. جوانی نسبی و درآمد ناچیز این زوج، آنها را واجد شرایط دریافت کمک های دولتی نمی کرد. بعدها در زندگی، مادر چانگ با فروش پلاسمای او به پرداخت قبوض کمک کرد. چانگ می نویسد که خانواده زندگی می کردند نه حقوق و دستمزد به دستمزد، “بلکه در شرایط اضطراری”.

چانگ در دانشگاه نخبه ای که با بورس تحصیلی تحصیل کرد، بالاخره توانست نفس بکشد. او دیگر تنها آسیایی نبود، اما همچنان در خلأ اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کرد، در مشاغل تحصیلی شعبده‌بازی می‌کرد، در حالی که همکلاسی‌های مرفه با خرید از آرمانی اکسچنج، از بین رفتند. در اوایل 20 سالگی ازدواج کرد، در ساحل شرقی ساکن شد و تشکیل خانواده داد.

با مدیریت جدید مادری و بدهی های دانشجویی خود، دیابت پدرش بدتر شد، بنابراین او با احساس گناه تلاش کرد تا یک کلینیک ارزان قیمت را از فاصله 3000 مایلی برای او پیدا کند. وقتی او در 67 سالگی درگذشت، درد دل چانگ در مورد مرگ زودرس پدرش به خشم تبدیل شد. او می‌نویسد، او برای سال‌هایی که پدرش از دست داده بود، «در دوران سرمایه‌داری» غمگین بود، زیرا او قادر به پرداخت هزینه‌های اولیه بهداشت نبود.

چانگ مرگ پدرش را بخشی از یک فروپاشی سیستماتیک بزرگتر می‌داند – که با سیاست‌های سال‌های اخیر تشدید شده است – که در آن افراد بدون بیمه که بیمار می‌شوند، مقصر رنج‌های خود هستند. او می نویسد که ایالات متحده «کشوری است که ابتدا افراد بی پولی را که شهامت مریض شدن دارند، رها می کند و سپس آنها را به مرگ خود متهم می کند. هنوز برای من سخت است که مرگ پدرم را نوعی قتل از سر سهل انگاری ندانم، که به دلیل ناتوانی دولت در انجام اساسی ترین مسئولیت های خود در قبال او و دیگرانی مانند او، تسهیل و تسریع شده است.”

ناامیدی چانگ از باختش، و شبکه امنیت ملی ترک خورده، آزاردهنده است. اما در حالی که برای یک تور ملی برای صحبت در مورد اولین کتاب خود آماده می شد، به آرامی میل خود را به دست آورد. شور و شوق او کوتاه مدت است. در روز انتشار، مادرش با او تماس گرفت و به او گفت که پزشکان توده‌ای را در شکم او پیدا کرده‌اند – سرطانی که متاستاز می‌دهد. سپس همه گیری کووید فرا رسید. چند هفته پس از قرنطینه، هر مادربزرگ به تنهایی در یک مرکز مراقبت از حافظه اورگان مرد. مادرش ماه بعد تسلیم شد و چانگ فقط از راه دور می‌توانست در مراسم تشییع جنازه او شرکت کند و مراسم را روی مبل خود بین شوهر و دخترانش، در مناطق زمانی دورتر تماشا کند. در پی آن سه مرگ، چانگ به پسر عموی خود می گوید: “مثل این است که فرزندخوانده نشده ای.”

چانگ در نثر صریح و مختصر خود، امور شخصی را سیاسی می کند، از سیستم مراقبت بهداشتی ناعادلانه کوبنده آمریکا گرفته تا مفروضات گنگ این کشور در مورد فرزندخواندگی، رویه ای که خود ریشه در نابرابری اقتصادی دارد. مشاهدات او به‌ویژه در لحظه‌ای که امید به زندگی در ایالات متحده کاهش می‌یابد، و زمانی که فرزندخواندگی، در آمریکای پس از دابز، توسط راست مذهبی به عنوان “گزینه دوست داشتنی” برای بارداری‌های ناخواسته تبلیغ می‌شود، به موقع است. کار چانگ حقیقت متفاوتی را آشکار می‌کند: زندگی پسرخوانده‌ها با گسستی آغاز می‌شود (و ادامه می‌یابد) که کمتر کسی دوست دارد آن را تشخیص دهد.

چانگ با اشتیاق دردناک و متعالی می نویسد – برای گذشته ای که هرگز نداشته است. برای کشور معیوب خود. و برای آینده ای دلسوزانه تر، حتی در حالی که او در “زمین خمیازه ای که عزیزان ما پشت سر گذاشته اند” حرکت می کند.

چانگ با این اثر افزوده‌ای درخشان به ادبیات از دست دادن ارائه می‌دهد، از «یادداشت‌هایی درباره غم» چیماماندا نگوزی آدیچی تا «سال تفکر جادویی» جوآن دیدیون. جذب کننده، ذخیره و گاهی به طرز وحشتناکی نزدیک به پرتگاه، “A Living Remedy” قدرت انعطاف پذیری را به ما نشان می دهد.


گابریل گلیزر نویسنده کتاب «کودک آمریکایی: یک مادر، یک کودک و تاریخ پنهان فرزندخواندگی» است.


یک درمان زنده: یک خاطره | نوشته نیکول چانگ | 239 ص. | اکو | 29.99 دلار

Aria Coffey

مجری کل کارشناس موسیقی. الکل گیک لاعلاج ایجاد کننده. علاقه مندان به زامبی ها

پاربرگ سایت

تماس با ما